از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

 

 

تکیه نزن به نیزه ی غربت، غریبِ من

زینب که هست حضرت شیب الخضیب من

 

گفتم کفن کنم به تنم، تـو نخواستی

گفتم به شمر رو بزنم، تـو نخواستی 

 

نظرات (۱)

  • د‌ل‌باخته ..
  • آخ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">