از شرح قصّه تو بیان آب میشود...



یـادم نمیـرود چقدر سفـت شـد طـناب

بر گـردن رقیـه و بر بـازوی ربـاب


گفتـم مزن ولـی همـه گفتنـد یکصـدا

اولاد حیـدرنـد بزنید از پیِ ثـواب 

نظرات (۱)

سلام.. جالب و سنگین بود..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">