از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب زیارتی اباعبدالله» ثبت شده است

 

 

مستمندیم، نگاهِ کرمت ما را بس

از فراوانیِ جودِ تو کمت ما را بس

 



نمردنم ز فراقت ز سخت جانی نیست

امید وصل در این ماجرا گلوگیر است


 

 

خوش آن دمی که رسد از تو این نوید به عاشق

غمین مباش عزیزم، که نوبت تو هم آید... 

 

 

 

آقا جانم...

من دوستت دارم، بخوان از اشکهایم

از روسیاهی جرأت گفتن ندارم...

 

 

 

ز دستِ ما اگر پابوسِ خوبان بر نمی آید

همین دولت که خاکِ پای ایشانیم بس ما را

 

 

 

حسین جان

شبهای جمعه پای شما گریه کرده ام 

نوکر بساط کرده تو چیزی از او بخر

 



گر برکَنم دل از تو و بردارم از تو مِهر

آن مِهر بر که افکنم؟ آن دل کجا بَرم؟


 

 

برادرم...

من سال هاست بعد تو مُردم ولی هنوز

عطرت که می وزد کفنم تیــر می کشد!

 



مهمان کربلا شده بانوی بی نشان

ای روضه خوان بیا و کمی از عطش بخوان


شب های جمعه رو به حرم کن فقط بگو

از آب هم مضایقه کردند کوفیان


 

 

حسـین جان

پای روضه می نشینم گوشه ای از هیئتت

کربلا باشد برای خوبهایت، من بدم...