از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب زیارتی اباعبدالله» ثبت شده است



دارد محرم تو زِ ره میرسد حسـین

با یک نگاه، اسم مـرا هم زهیر کن...


 

 

زمین چقدر بچرخد، که در مدار ببینم...

شبی مقابل خورشید و تکیه داده به ماهم

 

 

 

پـدر مشک های دلواپس، ساقی بی شراب و پیمانه

دختری منتظر نشسته بیا... حُرمتِ قول های مردانه 

 

 

 

حسین جان

ما را بخر، ضرر بده، اصلاً چه می شود

خوبیم یا بدیم همینیم در همیم...

 

 

 

همـه برای یکی و یکی برای همـه

و آن یکی و همه باز هم برای حسـین

 

 

 

عاقبت پیراهن و انگشترت آورده شد

حال هشتاد و سه زن بهتر؛ جدای یک نفر

 

 

 

با چه رویی من بگویم نوکرت بودم حسین

سهمم اما یک زیارت بین زائرها نشد...

 

 

 

زود امشب بیا کنارم... خب

من که صبر تو را ندارم خب

 

حق بده بازی ام نمی دادند...

دامـنِ وصـله دار دارم خب!

 

پ ن: بـابـایی ترین دختر دنیا؛ روزت مبارکـــ

 

 

ما را بخر، گر نخری تا به روز حشر

چون جنس بد، کسی دل ما را نمی خرد...

 

 

 

شما دعا کن اگر عمر من کفاف نداد

جنازه ام شب جمعه به کربلا برسد...