از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

 

 

ای سایه سرم، حسین، صبر کن، نرو

حالا که مضطرم، حسین، صبر کن، نرو

 

اصلاً خودت بگو که چگونه بدون تو

طاقت بیاورم؟ حسین، صبر کن، نرو

 

بی تو نفس کشیدن من کُند می شود

تنها برادرم، حسین، صبر کن، نرو

 

یک روح در دو تن، من و تو بوده ایم، پس

ای نیم دیگرم، حسین، صبر کن، نرو

 

کاری نکن قسم بدهم آخرش به آن...

پهلوی مادرم، حسین، صبر کن، نرو

 

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">