از شرح قصّه تو بیان آب میشود...



نه هیچ شاعر و عارف به هر نژاد و زبانی

نگفته شعر برایت که ناسروده ندانی


هزار واژه چکیده به سطر سطر وجودم

ببر صبا که نوشتم "نجف" به زیر نشانی


خمار تاک ضریحم ز جامهای مشبک

شراب کی بچشم از پیاله های دهانی؟


چه کرد چرخش انگشتریتْ با همه عالم؟

که نه گدا ز تو دل کند، نه عقیق یمانی


نشسته صید، کمین تا به دام عشق تو اُفتد

بعید نیست که از دام صید خود برهانی


به ذره هم نظر لطف توست گر شده ذره

عدم شود همه عالم اگر عبا بتکانی


"فَمَن یَمَتْ یَرَنی" گفتی و هراس ندارم

که میکشی به نگاهی و زنده می کنی آنی


نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">