شهر مدینه بوی خوش کربلا گرفت
ای مادر تبار شهیدان خوش آمدی...
هر کس که نداند تو که بهتر دانی
در خانه چرا نقاب بستم؛ نه حسن؟
امروز چه ساکتی حسن جان چه شده؟
(گفت:) مادر به خدا حسین هستم، نه حسن...
آری شکستند و شکستند و شکستند
هم حرمتش را هم دلش را... هم بماند...
مریم پیِ زیارتت آید اگر به قم
اقرار می کند که همانا تو برتری
به احترام محمّد زمین تبسم کرد
تو آمدی و جهان دست و پای خود گم کرد
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوان، ای دوست