دانه به دانه مـوی عمویت سپید شد
وقتی زمین فتادی و وقتیکه تا شدی
حتّی مسـیح میّـت مـا را نفـس نـداد
ای بچـه هـای فاطـمه بـازم دَم شـما...
آنقدر بخشـیدهای... بخشـیدهای... بخشـیدهای...
سـنگ قـبری هـم نمـانده از برایت یـا حســـن