از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمضان الکریم» ثبت شده است



روضه هر موقع بخوانند به وقت است اما

روضه های عطشت را رمضـان باید خواند




اول ماه سپردم گره ها را به حسـین

نفس سینه زن کرب و بلا را به حسـین


پنج تن موقع حاجات دو عالم فوراً

میکشانند سرانجام دعا را به حسـین




من زیرِ بـارِ معصیتم ضعف کرده ام

زانو به عـزمِ توبـه توانم نمی دهد...




خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم

زیاد روی من و توبه ام حساب مکن...




حسـین جان

افتاده ام دو مرتبه! دسـت مـرا بگیر

دسـت مـرا برای رضـای خـدا بگیر...




هر آنچه بود گذشت از فضیلت شب قدر

نگاه ما به شب اول محرم اوسـت...




دسـت مـرا بگیر در این "بِالْحُسَـینِ" هـا

این دست بر حسـین تو یک عمر سینه زد




زمان به خواب ببینـد که باز امیرانی

رقـم زنند به رسم تـو نامه روی زمین:


"مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان

مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین"


خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تـو

گرسـنگان "حجاز" و "یمامه" روی زمین؟




همه با کاسه ی شیر آمده بودند امشب

غیرِ عباس که با کاسه ی آب آمده بود...




من دختری بـابـایی ام دلشـوره دارم

در خواب دیدم که سرت "شَقُّ الْقَمَر" شد...