از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمضان الکریم» ثبت شده است



تا سفره ی افطار شما هست، گدا هست

آقا که حسـین است، برای همه جا هست


تا خانه ببر سائل خود را، که بگویی

هروقت گرفتار شدی، خانه ی ما هست




شش سحرگاه به پایان ضیافت مانده

حقِّ شش ماهه ی ارباب، الهی العفو...




دورِ سرِ مـادرت بگردان چیزی 

آن را صدقه به ما بده، مهدی جان... 




منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکست

نه که یک مرتبه، بسـیار الهی العفو...




باید گلاب ریخت پس از دفن روی قبر

امشب گلاب قبر علی (ع) اشک مجتبی (ع) است




ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی
اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود




ای مـاهِ سر به مهر ! سر از سجده برندار

پشت سرت کسی است که شق القمر کند




نقش است روی پرچم سردار علقمه:

پاینده باد پرچم آقایی حسـن (ع)





حالا که بین ما و شما سِنخیت کم است

ما را جزامیان مسیرت حساب کن




دو قطره اشک خجالت، هزار کوه گناه

کرامتی که همین است جنس بازارم