از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آجَرَکَ اللّه یا بقیة اللّه» ثبت شده است



سامرا شد قفس روح تو ای سدره نشین

و شکستند در آن کنج قفس بال و پرت...




قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست




به حلقه های ضریحی که نیست در حرمت

دلِ شکسـته ی زائر دخیل می گردد...




دریایی از درد و غریبی موج خواهد زد

پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد



شـیعه شد هرکسی آمد بدهد آزارت

دیدنِ رویِ شما شیعه شدن هم دارد...




دوباره یک «حسن» از داغِ کوچه ها دق کرد

جوانی اش همه شد صرفِ روضه ی مـادر...




بی تو ای یوسف زهرا زِ همه سیر شدم

از غم هجـر تو یک عمـر زمینـگیر شدم 


یمن و سوریه و شام و عراق از یکسو

حال ماتم زده ی مـردمِ کشمیر شدم...




مثل حسن حرم به مزارش وفا نکرد

دیدم که صحن خاکی و قبرش غریب داشت


خاکی شده است صورت گلدسته های او

یعنی که میل روضه ی خدالتریب داشت