اُنس طفلانه ی مـا گم شده در موی سپید
بغلم کن که مـرا خاطـره هـا بسیارند...
یکسان رخ غلام و پسـر بوسـه داد و گفـت:
"در دین مـن سـیه نکنـد فرق با سـپید"