از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد مهدی سیّار» ثبت شده است



زمان به خواب ببینـد که باز امیرانی

رقـم زنند به رسم تـو نامه روی زمین:


"مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان

مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین"


خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تـو

گرسـنگان "حجاز" و "یمامه" روی زمین؟