از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علـی بن ابیطالب ع» ثبت شده است



مانده ام احمد پیمبر بود یا عطار عشق

بس که سلمان ها، مسلمان کرد با بوی علـی




چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست

جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین...




هر روزِ ما به مدح علی می شود شروع

هوهویِ صبحِ بادِ صبا مدح حیدر است...




در فضل علی بس بود این نکته که باید

ثابت بکند شیعه که این مرد خدا نیست




به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که به اربعین بخواند، فقرا و اغنیا را...




مولا جان

به رکوعت نرسیدیم و به انگشتری ات! 

سجده آهسته به جای آر، فقیر آمده است... 




کیست میثم؟ او که در عصر سکوت

یا علـی گفت و سرش بر دار رفت...



Najaf 2


دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد

تازه انگاری دلش راضی به این اسـلام شد




مکش ز خیمه ی دلها عمود مِهرت را

که آسمان به سرِ ما خراب خواهد شد


کسی که مهر علی در قنوت او جاری است

دعای نیمه شبش مستجاب خواهد شد



بی شک تمـام زندگی ات بی نظیر بود

یک قطـره از فضـائل تـو "الغدیـر" بود...