از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رقیه بنت الحسین» ثبت شده است

 

 

زود امشب بیا کنارم... خب

من که صبر تو را ندارم خب

 

حق بده بازی ام نمی دادند...

دامـنِ وصـله دار دارم خب!

 

پ ن: بـابـایی ترین دختر دنیا؛ روزت مبارکـــ



سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد

حالا تصور کن به دستش هم، سـری باشد


با آن همه چشم انتظاری باورش سخت است

سهمت از آغوش پـدر، تنهـا سـری باشد...

 



با زمین خوردن من دیده خود می بندد

شرم در چهره ی ساقی حرم هست هنوز




گل سر نیست ولی موی سرم هست هنـوز

تن مـن آب شد اما اثرم هست هنـوز


مـن که از حرمله و زجر نخواهم ترسید

دختر فاطمـه هستم جگرم هست هنـوز


غصه ی معجر مـن را نخوری بـابـا جان

 پاره شد معجرم اما به سرم هست هنـوز




دختـران شـام می گردند همـراه پـدر

کاش می شـد تا تـو هـم با خود بگردانی مـرا


چنـد شـب بی بوسـه خوابیدم دهانـم تلخ شـد

نیستی دختـر، مرنج از مـن، نمیدانی مـرا...