از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رحمة للعالمین» ثبت شده است



 قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب

شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست




طاعت عترت تو، طاعت حق، طاعت توست
در رگ قلب حسین بن علی غیرت توست...



به احترام محمّد زمین تبسم کرد

تو آمدی و جهان دست و پای خود گم کرد




بخوان به نـام خـدایـت کـه آفـریده تـو را

بخوان! بـهانه ی خـلقت خدا خریده تو را
 

بخوان امین ِِخدا، این فرشته ی وحی است

قسم به روح امین، تـا کـمر خمیده تو را!
 



غافلان «تشدید» می خوانند و عشّاقِ تو «تاج»

ای بنازم «میم» نامت با مشدّد بودنش!




یا رسول اللّه! خوب اجر رسالت داده شد

جایِ گل، هیزم به بیتِ فاطمه آماده شد...




آقـای من! بزرگ قبیـله! ز داغ تـو

بر روی خاک عرصه ی محشر گذاشتند!




قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده

این مرده های روی زمین را تکان بده


قرآن بخوان بگو که "خدا" واحد است و بس

هرکس ادلّه خواست "علـی" را نشان بده...




مگر اعجاز جز اینست که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد


چه نیازیست به اعجاز، نگاهت کافیست

تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد


فکر کن فلسفه ی خلقت آدم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد... 




ما پای غربت نوه هایت نشسته ایم 

ورنه شبیه نم نم بـاران نمی شدیم