از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حافظ» ثبت شده است



منم که گوشه ی میخانه خانقاه من است

دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است


غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست

جز این خیال ندارم، خدا گواه من است...





شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم

که به همت عزیزان برسم به نیک نامی