از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اول صفر» ثبت شده است



امروز که شلوغی مردم امان نداد

کاری کن ای عزیز که فردا ببینمت


فعلاً مپرس طرز ورود مرا به شهر

بگذار گوشه‌ای تک و تنها ببینمت




دم دروازه ی ساعات غم در جان او حل شد

معطل شد، معطل شد، معطل شد، معطل شد