هر صبح سلامم به تمنای وجودت
با ذکر حسـن بر در خالق اثری هست
امروز گدایان همگی محو لقـایش
آیا به من بی سر و پا هم نظری هست؟
آواره تر از من درِ این خانه که باشد؟
جمعند گدایان کرم پس خبری هست
آنقدر در خانه ی ارباب شلوغ است
گویم که سر کوی تـو حتماً گذری هست