قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست
ای ابتدای سوره ی کوثر خوش آمدی
ای اولین حُسَیْنِ پَیَمْبَر خوش آمدی
به احترام محمّد زمین تبسم کرد
تو آمدی و جهان دست و پای خود گم کرد
باید امشب بلـند گریه کنیم
مثل زینب بلـند گریه کنیم
که مرتب بلـند گریه کنیم
سوخت از تب بلـند گریه کنیم
گریه کن گرچه گریه تسکین است
غم غربت عجیب سنگین است...
"سری به نیزه بلند است" را شما دیدی
و غارت حرم و خیمه گاه را دیدی
برای گریه ات آقا اشاره کافی بود
همین که چشم تو بینَد سه ساله کافی بود
گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود
به آب دادن ذبحی نظاره کافی بود...
رواق و حجره و صحن و مناره میسازیم
ضریح و گنبدتان را دوبـاره میسازیم...