از شرح قصّه تو بیان آب میشود...



از صفای ضریح دم نزنید

حرفی از بیرق و علم نزنید


گریه های بلند ممنوع است

روضه که هیچ سینه هم نزنید


کربلا رفته ها کنار بقیع

حرفی از صحن و از حرم نزنید


زائری خسته ام نگهبانان

به خدا زود می روم نزنید


زائری داد زد که نا مردان

تازیانه به مادرم نزنید

 

غربت ما بدون خاتمه است

مادر ما همیشه فاطمه است


کاش درهای صحن وا بشود

شوق در سینه ها به پا بشود


کاش با دست حضرت مهدی

این حرم نیز با صفا بشود


کاش با نغمه حسین حسین

این حرم مثل کربلا بشود


در کنار مزار اُم بنین

طرحی از علقمه بنا بشود


پس بسازیم پنجره فولاد

هر قدر عقده هست وا بشود


چارتا گنبد طلایی رنگ

چارتا مشـهد الرضا بشود...

 

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">