گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی
تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی
آمدم دیگر بمانم پس مـرا بیرون نکن
مشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنی
هر شبی که روزه ام وا میشود با "یا حسـین"
میشود رویم حسابی صد برابر وا کنی