از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۷۰۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Shia» ثبت شده است



قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست




جانی که خلاص از شب هجران تو کردم

در روز وصال تو به قربان تو کردم




نام حسین سینه زنان را یکی یکی

با گریه گرد کرب و بلا جمع می کند


نزدیک شصت روز خودش سفره پهن کرد

این سفره را امام رضا جمع می کند




‏آن رازها که از همه پوشیده داشتم

تنها در این حرم به تو گفتم، تو محرمی...




تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم

بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست




به جز او از کسی حق در همه ادیان نخواهد گفت
خدا غیر از محمّد در جوابی «جان» نخواهد گفت




باید امشب بلـند گریه کنیم

مثل زینب بلـند گریه کنیم


که مرتب بلـند گریه کنیم

سوخت از تب بلـند گریه کنیم


گریه کن گرچه گریه تسکین است

غم غربت عجیب سنگین است...




کو نوح پیمبر به جهان آید و بیند

دنیا همگی غرقه ی طوفان حسین است




پل صراط من انگشت اوست گرچه بریده 

بهشت سینه ی معصوم اوست گرچه دریده...




ما بی‌کسان هوای تو داریم و مفلسیم

باشد کز آن میان صلـه‌ای مرحمت کنی