از شرح قصّه تو بیان آب میشود...



ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی

در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی


ای العطش ترانه ی قبل از ولادتت

مادر فدات با لب عطشان خوش آمدی


ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشک شد

از بس که بود صوت تو سوزان خوش آمدی


گریه مکن که کشته اشک خدا شدی

خون خدا ! به جمع شهیدان خوش آمدی


اشک تو از تلاطم دریاست بیشتر

ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی


میلت لبن زدست پیمبر مکیدن است؟

ای جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدی


اینجا مدینه است سر آغاز کربلا

شش ماهه! آمدی؟ چه شتابان؟ خوش آمدی


این گونه که تو سر زده از ره رسیده ای

گویا حدیث غربت مادر شنیده ای


نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">