از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۳۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Imam Husayn Shrine» ثبت شده است



در اذان هـایـم شـهادت میدهـم این جمـله را
أشـهَد أنَّ حسـین بنِ علـى اربـابنـا...





اگر زاهـد دعـاى خیر میگویی مـرا این گـو:
که این آواره ى کـوى حسـین آواره تر بـادا...




بی سبب نیسـت شـب جمـعه، شـب رحمـت شـد
مـادری گفـت "حسـین جـان" همـه را بخشـیدی




خـدا کنـد که نفـس هـای آخرم باشـد

اگـر که غیـر هـوای تـو در سرم باشـد...





گر بگـذری ز خاکـم و گویی تـو را که کشـت
فـریـاد خیـزد از کفنـم آرزوی تـو...



حسـین جان

حجرالأسود بیچـاره دلـش می خواهـد

بشـود سـنگ سـفید کف بین الحرمـین...




کاش باشی وقـت جـان دادن تـو بر بالـین مـن

می شوم آن روز محتـاج دعـایت بیشـتر...




قد کشـیدم لا به لای گـریه کن هـایت حسـین

مطمئنـم مـو سـفیدم می کنـد آخـر غمـت...




کـم کنید از سر مـن شرّ خودم را، یعنی

 فقـط از دسـت گناهم برهانید، فقـط


حرّم و چکمـه سـر شـانه ام انداخـته ام

مـادرم را به عـزایم ننشـایید فقـط


حقـمان اسـت ولـی جـان ابا عبدالله 

محضر  فاطـمه مـا را نکشانیـد فقط





نـام حسـین سر در قلبـم مشـخص اسـت

در خـانه گر کس اسـت، همـین حرف هـم بـس اسـت

بیتی که نـام و یـاد تـو در آن بُوَد حسـین
یک بیـت سـاده نیسـت که "بیت المقدس" اسـت