مـن ز خـود هیـچ ندارم که به آن فخـر کنـم
هـرچه دارم همـه از نوکری خانه توسـت
جز در خانه تـو هیـچ کجا خیری نیسـت
هـرچه خیر است حسـین جان به در خانه توسـت
شـده تسـلّی دلـم نمـاز بـر تربـت
زِ خاک کـرب و بـلا قسمتم شـده بویـش