منظورِ ما چو قبله نما در جهان یکیست
یعنی همین اشاره به سویِ تو می کنیم...
خدا به فاطمه بنت حسن گلی بخشید
که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام
جز حریم نظرت نیست پناهِ دگری
گره بسته ی ما با نظری باز شود...
پیش پا افتاده ام از پیشِ پا جمعم مکن
بگذارید بفهمند و بدانند چرا عاشق شدم
فریاد می زنم: «کس و کارم فقط تویی»
ردم نکن که بی کس و بی کار می شوم...
ما تشنه ی یک جرعه سخاوت هستیم
مشک تو هنـوز آب دارد عبـاس؟
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کامِ جاودانه با من است
تو بهارِ دلکشی من چو باغ،
شور و شوقِ صد جوانه با من است
سال تا به سال، همه جا تازه می شود
این عشقِ نابِ توست، همان کهنه اش خوش است
مقدّس است مقامات مادران اما،
بهشت زیر قدمهای مادرِ حسن است
و نبوت به دوتا معجزه آوردن نیست
از کنیزانِ تو هم معجزه برمی آید...