ای سایه سرم، حسین، صبر کن، نرو
حالا که مضطرم، حسین، صبر کن، نرو
اصلاً خودت بگو که چگونه بدون تو
طاقت بیاورم؟ حسین، صبر کن، نرو
بی تو نفس کشیدن من کُند می شود
تنها برادرم، حسین، صبر کن، نرو
یک روح در دو تن، من و تو بوده ایم، پس
ای نیم دیگرم، حسین، صبر کن، نرو
کاری نکن قسم بدهم آخرش به آن...
پهلوی مادرم، حسین، صبر کن، نرو