به گفتگوی تو افسانه گشته ام همه جا
به جستجوی تو، آواره ی جهان شده ام
وصلِ تو زود رفت و فراقِ تو دیر ماند
فریاد ازین عقوبتِ بسیار و عمرِ کم!
چون بخت نیست که شایسته ی وصال تو باشم
به صبر کوشم و خرسند با خیال تو باشم...
بر خاکِ درت من که و تشریفِ غلامی؟
ای کاش توانم سگِ دربان تو گردم...