درد یعنی که پس از روضه ی غمگینِ رباب
بروی توی خیابان، نمِ باران بزند...
پدرم گفت که صد شکر که بارانی زد
مادرم گریه کنان گفت: که ای وای رباب...
چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش
از رباب و گریههای اصغرم آید به یاد...
اُم البنین پیش همه روضه خواند و گفت:
شرمنده ام ربـاب... پسـرم را حلال کن...
لفظ "ارباب" نمایانگر این تصویر است
"الف" انگار "نی" و پای نی انگار "رباب"
چقدر گریه و گریه، بس است خسته شدی
عروس فاطـمه (س) قدری بخواب حداقل...