ضربِ شمشیرِ پـدر قاسـم شد
سپر جنگ جمل دست من است
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر؛
که روی سینه ی مولای خویش جان بدهیم...
ای عمـو مـن هـم برای جنـگ دلتنـگم، برم؟
مـن که با شمشیر چوبی خوب می جنـگم، برم؟