منم که گوشه ی میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست
جز این خیال ندارم، خدا گواه من است...
آمدی جانا گل رویت دل از عالم ربود
هر نخ از سجاده ی مویت دل عالم ربود
وقتی خدایْ خلقت او را تمام کرد
این جمله گفت: "آنچه که عشقم کشید شد"