حسـین جان
پای روضه می نشینم گوشه ای از هیئتت
کربلا باشد برای خوبهایت، من بدم...
لفظ "ارباب" نمایانگر این تصویر است
"الف" انگار "نی" و پای نی انگار "رباب"
مـا فقیـران حسـینیم و گرفتـار رضـا
گریه کن های حسینیم و بدهکار رضا
مولا جان
به رکوعت نرسیدیم و به انگشتری ات!
سجده آهسته به جای آر، فقیر آمده است...
گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا بَرم؟
کیست میثم؟ او که در عصر سکوت
یا علـی گفت و سرش بر دار رفت...
دارد محرم تو زِ ره میرسد حسـین
با یک نگاه، اسم مـرا هم زهیر کن...
اربـاب...
دلِ شکسته ی من را کسی نگاه نکرد...
به روی دست گرفتم مگر شما نگاه کنید
بی مرزتر از عشقم و بی خانه تر از باد
ای فاتحِ بی لشکرِ من خانه ات آبـاد...
این دلِ ما، سینه یِ ما، عرشِ ما، حتّی بهشت...
هر کجا موسی بن جعفر نیست زندان می شود