از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۷۰۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Shia» ثبت شده است



چو عشق اوست پناه دلِ شکسته من
جهان و هرچه در اوست در پناهِ من است



روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی

« بر زمین بودی و بر جسم تـو پیراهن نبود »




تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود

هنـوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست...




سوا نکن که همه باهمیم «جانِ حسـین»

همه غلامِ حسـینیم، انتخاب مکن...




کسی که نیست گدایِ امیرِ مُلکِ وجود

زِ هر فقیر در عالم فقیـرتر بشود...




امشب غمت به دستِ فلک ابر میدهد

دارد حسن به خواهرِ خود صبر میدهد




ای ابتدای سوره ی کوثر خوش آمدی

ای اولین حُسَیْنِ پَیَمْبَر خوش آمدی




منم که گوشه ی میخانه خانقاه من است

دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است


غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست

جز این خیال ندارم، خدا گواه من است...





آمدی جانا گل رویت دل از عالم ربود

هر نخ از سجاده ی مویت دل عالم ربود




وقتی خدایْ خلقت او را تمام کرد

این جمله گفت: "آنچه که عشقم کشید شد"