از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غدیر» ثبت شده است



خوشبخت هرکس داشت بیعت با «علـی» اما

خوشـبخت‌تـر آنکس که «حیـدر» را نگه دارد!





بهشتِ بی تو «علی جان» حقیقتش نار است

به مُنکرت بسِپارم بهشت را بی تو...



Najaf 2


دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد

تازه انگاری دلش راضی به این اسـلام شد




مکش ز خیمه ی دلها عمود مِهرت را

که آسمان به سرِ ما خراب خواهد شد


کسی که مهر علی در قنوت او جاری است

دعای نیمه شبش مستجاب خواهد شد



بی شک تمـام زندگی ات بی نظیر بود

یک قطـره از فضـائل تـو "الغدیـر" بود...




علـی جان

عاشقت هستم و سلمان به همه ثابت کرد

عاشقت فرق ندارد که کجـایی باشد