از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید حمیدرضا برقعی» ثبت شده است



قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست




بنویسد که در علقمه عبـاس افتاد

قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد




ای راهب کلیسا! دیگر مزن به ناقوس

خاموش کن صدا را، نقاره می زند طوس...




چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان

شد گوشه ی شش گوشه برای تو مهیا




طوری زِ چارچوب، درِ قلعه کنده است

انگار قلعه هیـچ زمان در نداشته است




جهان بدون علـی رنگ و بو نخواهـد داشـت

بدون فاطـمه هـم آبـرو نخواهـد داشـت...