از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باب المُراد» ثبت شده است



خمیده…تشنه…شکسته…غریب گردیدی

شبیه حضرت "شیب الخضیب” گردیدی...




مثل کلیم تکیه به جایی نمیزنیم

وقتی که عشق حضرت موسی عصایِ ماست




رو زدن خوب است وقتی دستِ رد در کار نیست

مرگ بر هر عاشقی که عاشقِ اصرار نیست


خوابِ خوش کردن حرامش می شود تا به ابد

هرکسی پشتِ درت تا به سحر بیدار نیست




ناامیدم نکنید از کرمش فرض کنید

باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم



kazemeyn


این دلِ ما، سینه یِ ما، عرشِ ما، حتّی بهشت...

هر کجا  موسی بن جعفر  نیست زندان می شود




خمیـده، تشـنه، شکسـته، غریـب گردیدی

شبیه حضرت "شیـب الخضیـب" گردیدی...