از شرح قصّه تو بیان آب میشود...

۱۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است



خَیْرُالْعَمَل این است که اربـاب تو باشی

ما هم یکی از مُزد بگیران تو باشیم


فردای قیامت خبر از در به دری نیست

امروز اگر بی سر و سامانِ تو باشیم


اسلام بنا بر لَکَ لَبَیْک حسـین است

ما نیز بنا شد که مسلمان تو باشیم




همه سرمایه ی یک اهل کرامت کرم است

احتیاجی به دِرَم نیست، کرم داران را...




افسرده ایم و خسته دل از هرچه هست و نیست

شاید به بوی زلف تو خود را دوا کنیم




بخوان به نـام خـدایـت کـه آفـریده تـو را

بخوان! بـهانه ی خـلقت خدا خریده تو را
 

بخوان امین ِِخدا، این فرشته ی وحی است

قسم به روح امین، تـا کـمر خمیده تو را!
 



لذت وصل نداند مگر آن سوخته ای

که پس از دوریِ بسیار به یاری برسد...




رو زدن خوب است وقتی دستِ رد در کار نیست

مرگ بر هر عاشقی که عاشقِ اصرار نیست


خوابِ خوش کردن حرامش می شود تا به ابد

هرکسی پشتِ درت تا به سحر بیدار نیست




ناامیدم نکنید از کرمش فرض کنید

باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم




طوری زِ چارچوب، درِ قلعه کنده است

انگار قلعه هیـچ زمان در نداشته است