از شرح قصّه تو بیان آب میشود...



هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست
تو لطف کنی ناشدنی، ناشدنی نیست 

طبعی که نپرداخت به نام تو، تلف شد
بر خاک نوشتند علـی؛ دُرّ نجف شد 

هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد

هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد
از برکت نام تو اذان نیـز اذان شد

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">