از شرح قصّه تو بیان آب میشود...


پایان ماه روضه شده؛ غم گرفته ام...

هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام...


بعد از دو ماه گرفت صداهای ذاکران

تازه دلم شکسته شده؛ دم گرفته ام


بعد از دو ماه که در مطبت هستم ای طبیب،

از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام...


مرهم برای درد دلم اشک روضه بود!

اینگونه بوده اشک دمادم گرفته ام...


شبها چقدر گم شده ام بین کوچه ها؛

وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام...


از مادرت بپرس، نوکریم را قبول کرد؟

آیا برات کرب و بلا هم گرفته ام؟


افسوس می خورم که ز خیرات سفره ات،

از دست مهر مادرتان کم گرفته ام...


ای روضه خوان ادامه بده اشک و آه را!

شعر وداع نه؛ شور محرم گرفته ام...


نظرات (۲)

درود

با سپاس از مطالب و وبلاگ مفیدتون

خوشحال میشم اگر لطف کنید به منم سر بزنید

در صورت صلاح دید اگر بلاگ منو لینک کنید بسیار ممنون میشم.

پیروز و سربلند باشید

http://zonashop.ir/

شبها چقدر گم شدم میان کوچه ها :(((
عالی بود
قبول باشه عزاداریهاتون...

پاسخ:
ان شاالله عزاداری های شما هم قبول باشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">